30 تير 1388
منبع: yaranekhorshid.ir

یکی از چالش‌های اصولگرایان با احمدی‌نژاد در دولت نهم، نقش و اظهار نظرها و مواضع اسفندیار رحیم مشایی بود؛ فردی که معاون رئیس‌جمهور در دولت نهم و رئیس سازمان میراث فرهنگی و جهانگردی بود ولی همیشه در کنار رئیس‌جمهور و از نزدیکان بسیار مؤثر وی به حساب می آمد و به نوعی در دولت نهم نقشی فراتر از مسئولیتش داشت.

او در همه سفرهای خارجی مهم احمدی‌نژاد همراه و در کنار او بود، حضور پر رنگ مشایی در کنار رئیس‌جمهور از منظر برخی مغرضان سیاسی از عوامل مهم تضعیف ارتباطات دولت با مجلس و روحانیت، علما و مراجع تقلید در دوره دولت نهم به شمار می‌رود و بارها در آستانه چالش حاد فی‌مابین قرار گرفت که به گونه‌ای فروکش کرد و البته همیشه به شکل آتش زیر خاکستر باقی ماند.

اینک در آستانه تشکیل دولت د هم انتصاب مشایی به عنوان معاون اول رئیس‌جمهور توسط احمدی‌‌نژاد به عنوان نخستین گام شکل‌گیری دولت دهم موجب شعله‌ور شدن آن آتش شده است و در فاصله بسیار کمی، از این انتصاب آن هم در شرایطی که هنوز التهابات ناشی از مسائل انتخابات و پیامدهای آن وجود دارد. افراد متعدد و رسانه‌های اصولگرا نسبت به این کار رئیس‌جمهور واکنش نشان داده و خواستار لغو حکم وی و تجدید نظر در این تصمیم شده‌اند.

بحث اینجاست که چرا افراد سینه‌چاک احمدی‌نژاد و روزنامه‌‌های ستایش گر احمدی‌نژاد نه تنها در دوران انتخابات که در پیش و پس از آن اینک با این انتصاب عصبانی شده‌‌اند و خواستار لغو حکم وی هستند. ما بر این باوریم که این موضع گیری بر خلاف ادعای مطرح، از سر دلسوزی نیست، بلکه یا از سر حسادت است و یا سهم‌خواهی؟ چرا؟

با نگاهی به دلایل مطروحه این روزنامه‌ها و آقایان که ادعا می‌کنند از سر خیرخواهی و دلسوزی برای دولت یا اصولگرایی، این اعتراض‌ها را مطرح می‌کنند. معلوم می‌شود که ادعای آنان درست نیست، بلکه باید انگیزه دیگری در پشت قضیه باشد که همان گونه که گفتیم، یا حسادت است و یا سهم‌خواهی و شاید جهل و نادانی که البته دامن این علامه‌های دهر از آن مبر است!!!

یکی از دلایل مهم اعتراض به حضور و نقش مشایی هم در دولت نهم و هم به طریق اولی در مسئولیت اخیر وی موضع گیری او در برابر ملت اسرائیل بوده است که وی مردم اسرائیل را دوست دانسته بود که البته این موضعگیری کاملا نادرست و از نداشتن شناخت نسبت به ساکنان غاصب مستقر در سرزمین‌های اشغالی و هویت و ملیت آنان ناشی می‌شود و با همه اصول و ارزش‌‌های انقلاب اسلامی و نظام مغایرت داشت که این موضع مورد اعتراض مراجع و بسیاری از مسئولان دیگر و مجلس و رسانه ها واقع شد که قطعا بسیاری از آنها، هم از سر دلسوزی و حساسیت به اصول و ارزش‌ها بود و سرانجام با دخالت رهبری انقلاب،‌ تنش‌های ناشی از آن آرام شد.

در حالی که آقای احمدی‌نژاد درست در روز پنجشنبه، پیش از اظهار نظر رهبری معظم انقلاب در نماز جمعه، درباره این نظر اعلام کرد: "موضع در پیش گرفته شده از سوی مشایی، موضع دولت است نه موضع شخصی وی."

ازجمله دلایل مطروحه دیگر، بحث سازمان حج و زیارت و مراعات نکردن نظر رهبری در این زمینه بود که آن هم عامل و تصمیم‌گیر اصلی آقای احمدی‌نژاد بودند که مورد تذکر رهبری هم قرار گرفتند و مشایی، مسئول سازمان ذی نفع بود که به دلیل منافع سازمانی این کار را کرده بود.

دلیل دیگر معترضان، حضور مشایی در نشستی در ترکیه بود که شرایط مناسبی برای شرکت یک مسئول از جمهوری اسلامی را نداشت، در صورتی که آنچنان صحنه‌‌‌هایی در افتتاحیه بازی‌های آسیایی قطر با حضور آقای احمدی‌نژاد نیز انجام شد، پس چرا تنها مشایی باید برای شرکت در چنین جلسه‌ای مورد سؤال و انتقاد قرار گیرد؟

دلیل دیگری که مطرح می‌شود، عدم توانایی در این حد است و مطرح می‌‌کنند که برای برخی مدیریت‌های میانی و کم‌ اهمیت مناسب است. در صورتی که نگاهی به متن حکم مشایی برای معاون اولی که از سوی رئیس‌جمهور صادر شده، نشان‌دهنده چیز دیگری است.

احمدی‌نژاد در حکم مشایی آورده است: "اینجانب جنابعالی را انسانی خودساخته و مؤمن، دلباخته حضرت صاحب‌الزمان (عج) و با تعهدی آگاهانه و عمیق به خط نورانی ولایت و مبانی جمهوری اسلامی و خدمتگزاری توانمند و صدیق به ملت الهی و عزیز ایران می‌شناسم."

همچنان احمدی‌نژاد پیشتر در اظهار نظری، مشایی را اسلام‌شناسی بزرگ معرفی کرده بود. حال آیا کسانی که احمدی‌نژاد را واجد همه شایستگی‌ها و صلاحیت‌‌ها برای ریاست‌جمهوری اسلامی ایران دانسته و وی را برای این مسئولیت بزرگ به مردم معرفی و از وی تبلیغ و تمجید کرده‌اند، و در اصولگرایی صداقت، شجاعت، و ... وی تردیدی ندارند، به اندازه‌ای که برای خودش معاونی برگزیند، آن هم معاونی که چنین تعاریف بلندی از وی مطرح می‌کند، اختیاری قایل نیستند.

احمدی‌نژاد بیش از شش سال است در شهرداری و دولت نهم با مشایی به عنوان نزدیک‌ترین همکار، کار می‌‌کند و چند سالی است که با وی قوم و خویش شده و ارتباط خانوادگی هم دارند. اگر معترضان به مشایی، وی را فاقد صلاحیت می‌‌دانند، چرا همین مواضع را از احمدی‌نژاد و دولت وی بی‌اشکال دانسته و در برابر آن سکوت و حتی حمایت و توجیه می‌‌کنند.

اگر این مواضع نادرست است که هست، از رئیس‌جمهور قطعا بدتر است تا معاون وی. کسانی که احمدی‌نژاد را یکی از شایسته‌ترین‌های جریان اصولگرا می‌دانند، باید مشایی را گل دیگر این سبد بدانند؛ یک بام و دو هوا نمی‌شود، مگر این که بپذیریم که قصد از این اعتراض به یکی و تعریف و تمجید از دیگری،‌ دلیل دیگری غیر از دلسوزی و گریبان دریدن برای اصولگرایی داشته باشد.

پس نتیجه این می‌شود که اتفاقا هماهنگ‌ترین و شایسته‌ترین و همفکر‌ترین معاون اول برای آقای رئیس‌جمهور، مشایی است و طرفداران آقای احمدی‌نژاد از سر دلسوزی برای اسلام و اصولگرایی نیست که با انتصاب مشایی مخالفت می‌‌کنند، چون آنان احمدی‌نژاد را با همین فکر و مواضع برای مسئولیت بالاتر از معاون اولی،‌ یعنی خود ریاست‌جمهوری شایسته می‌دانند، بلکه از سر حسادت به مشایی است یا سهم‌خواهی و یا نیات دیگری که بعدها معلوم خواهد شد.
435
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا